قدیمیترین حزب مجوزدار ایران سالهاست که نه فقط تقریبا هیچ حرف جدیدی در سیاست ندارد، بلکه همان حرفهای همیشگی را هم به نازلترین شکل ممکن مطرح میکند. شاید آخرین حرف مهم و قابل اعتنایی که از موتلفهایها بیرون آمده همان سخنان زمستان سال ۱۳۹۱ مرحوم حبیب الله عسکراولادی درباره میرحسین موسوی و مهدی کروبی باشد.
شاهد این ادعا هم صحبتهای اخیر دو چهره اصلی این تشکل یعنی اسدالله بادامچیان و مصطفی میرسلیم است. آنچنان که این دست سخنان نه فقط در قامت شخصیتهایی که به قول خودشان ۷۰ سال کار سیاسی میکنند نیست، بلکه حتی از نظر اقتضائات ابتداییترین فعالیتهای سیاسی هم باز غیراستاندارد و حتی طنزآلود به نظر میرسد.
مرور آخرین سخنان مصطفی میرسلیم که در سایت «عصرایران» منتشر شده به عریانترین شکل ممکن واقعیت این ادعا را نشان میدهد. برای مشخص شدن بیشتر موضوع بخشی از این سخنان را مرور میکنیم:
میرسلیم در جایی از این سخنان، اعتراضات مردم را به «اقدامات دشمن» نسبت داده و گفته است: «ما چون در مردم سالاری هستیم آزادیها بیشتر است پس اثرگذاریها بیشتر است بنابراین رفع و رجوع کردن آن نیز سختتر است.» شرح و تفسیر این جمله نیاز به توضیح زیادی ندارد.
یا اینکه در بخشی دیگر درباره محکومیت پسرش بابت جذب شدن توسط سازمان تروریستی مجاهدین خلق گفته است: «پسر من وضعیت خاصی داشت. بیچاره مورد حمله منافقین قرار گرفت و در دام آنها افتاد، بعد خودش متوجه شد و وضعی پیش آمد که فهمید گرفتار شده است و خودش را اصلاح کرد.» ایشان نگفته پسرش کی اصلاح شده؟ قبل از محکومیت به ۵ سال زندان یا بعد از آن؟ مهمتر اینکه اگر فرد دیگری اینچنین جذب یک سازمان تروریستی شده بوده آقای میرسلیم با همین لطافت از لفظ «بیچاره» برای او استفاده میکرد و از «اصلاح» شدنش سخن میگفت؟ این چهره قدیمی حزب موتلفه که به بهانه کوچکترین نگاه متفاوتی به فعالان سیاسی داخل کشور که در چارچوب نظام هم کار میکنند انواع و اقسام انگها را میزند، چر از همین روش برای فرزند خودش استفاده نمیکند؟
یا در جای دیگری از همین سخنان در پاسخ به این سوال که مردم هم میگویند ما از طرف نیروی انتظامی و لباس شخصیها مورد خشونت قرار گرفتهایم ،گفته است: «ما شهید داشتیم ولی آنها کشته نشدهاند.» آخرین بار بیش از دو هفته قبل صدا و سیما رسما تعداد کشتههای اعتراضات را ۴۱ نفر عنوان کرد. ایشان نه فقط در قامت یک فعال سیاسی قدیمی بلکه به عنوان یک نماینده مجلس که دارای سمت رسمی در کشور است یا خواسته این آمار را نادیده بگیرد که این عین بیعدالتی و بیانصافی و بیصداقتی است. یا اینکه از چنین آمار رسمی خبر نداشته که باز خودش هم محل این اشکال است که آیا چنین بیخبری وسیعی توسط یک نماینده مجلس درباره چنین موضوع مهمی قابل توجیه است؟ و اگر آقای نماینده اینقدر بی خبر است، چرا با این اعتماد به نفس چنین سخنان غلطی را به عنوان واقعیت مطرح میکند؟
مصطفی میرسلیم همچنین معتقد است که «باید مشکلات را به صورت منطقی و با همدلی برطرف کنیم چنانچه در سالهای ١۴٠٠و ١۴٠١ نتایج خوبی برای حل این مشکلات به دست آمده است.» قضاوت اینکه در سال های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ چه نتایج خوبی در حوزه حل مشکلات به دست آمد، کار سختی نیست.
مصطفی میرسلیم در یک بخش دیگر از سخنان درباره اصل ۲۷ قانون اساسی گفته است: «مشکل ما این است که بتوانیم مرز خودمان را محکم کنیم چرا باید این همه اسلحه از آمریکا برای تخریب وارد کشور شود؟» اینکه چنین استدلالی چه ربطی به اصل ۲۷ قانون اساسی دارد یک بحث است، اما بحث دیگر این است که ورود اسلحه از آمریکا به کشور چه منبعی دارد؟ کدام مرجع چنین ادعایی داشته؟ اگر واقعا آنچه که میرسلیم مدعی شده درست است و چنینی حجمی از اسلحه توسط آمریکا وارد ایران شده، نهادهای امنیتی در کشور چه میکنند؟ اگر این اسلحهها وارد شده و کشف شدهاند، خبر و گزارشهای مربوط به آن کجاست؟
این فقط بخشی از ادعاهای مصطفی میرسلیم در یک مصاحبه اخیر اوست. در میان مواضع اعضای حزب موتلفه اسلامی در ماهها و بلکه سالهای اخیر به کرات چنین دست اظهارنظرهایی که بیشتر شبیه طنز به نظر میرسند تا موضع اعضای قدیمیترین تشکل سیاسی مجوزدار کشور، بسیار زیاد به چشم می خورد.
پیرو همین دست اظهارنظرهای غلوآمیز و عموما بدون استدلال منطقی باید از این حزب پرسیده شود حالا که بازنشستگی و کنارکشیدن از سیاست را بلد نیستید، چرا سکوت کردن و پرهیز از طرح اظهارات خنده دار را یاد نمیگیرید؟
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟